آیا در عصر دیجیتال تئاتر همچنان می تواند پاسخگوی دغدغه های مردم این عصر باشد؟
در مقاله ای با عنوان آیا در عصر دیجیتال، نمایش همچنان موضوعیت خواهد داشت؟ هنرمندان برجسته تئاتر (بازیگران، کارگردانان، تهیهکنندگان و…) به جست و جوی پاسخ این سئوال پرداختند که در مقاله ای به قلم دکتر کریگ لمبرت، معاون سردبیر مجلهی هاروارد منتشر شده است. این مقاله توسط گروه تئاتر اگزیت ترجمه و در اختیار هنرآنلاین قرار گرفته است. بخش دوم این مقاله را در اینجا می خوانید: ...
شهربازی با نورپردازی صحنهای
جان لیتگو میگوید: "برادوی امروز بسیار عجیب شده است. درست مانند شهربازی تئاتری!" در این صورت، کاری موفق و بلندمدت در مرکز شهر بوده است. شوهایی که در "برادوی" به صحنه میآیند-عملاً تعداد مشخصی از تئاترها در میدان تایم و اطراف آن- از نظر مالی قویاً موفق هستند. بر اساس آمار لیگ برادوی مجموع درآمد گیشه در سال حدود یک میلیارد دلار است، به علاوه ۱ میلیارد دلار که از تئاترهایی که به عنوان بخشی از تور خود در آنجا اجرا میکنند گرفته میشود، که به گفته تام مک گارت رئیس کیبرند اینترتینمنت، "در کسب و کار رسانه چندان زیاد نیست." شرکت او یکی از تهیهکنندگان اصلی تئاتر زنده از جمله نمایشهای برادوی و نیز تورهای اجرای تئاتر است. (گیشه سینماها در آمریکا و کانادا در سال ۲۰۱۰، ۱۰/۶ میلیارد دلار بوده است.) وی میافزاید: "اما با این حال در اوج ریاضت اقتصادی اخیر، برادوی یک سال بیسابقه و رکورددار داشته است."
نزدیک به نیمی از شوهای برادوی نمایش عادی هستند، اما نمایشهای موزیکال، هم از نظر مخاطب و هم درآمد غالب هستند. تئاترهای برادوی بخش عمدهی مخاطبان خود (۶۲٪) را از میان گردشگران جذب میکند، که نزدیک به دو سوم آنها درآمدی بالای ۷۵ هزار دلار در سال دارند و ۶۶٪ آنها زن هستند. (بالاتر از ۵۵٪ درصد در سال ۱۹۸۰) این بخش همچنان سودآور است، با وجود اینکه از هر ۸ تولید جدید، تنها یکی موفق میشود. با این وجود که سرمایهگذاری مطمئنی نیست، اما یک کار پرفروش میتواند سرمایه تولید را در سال ۸۰ به ۱ بازگرداند. همچنین حمایتکنندگان از بازتولید یکی از شوهای مشهور توانستهاند حدوداً ۲۰ به ۱ از سرمایه اولیه کسب درآمد کنند، در حالیکه اثر نیز همچنان روی صحنه و در حال فروش است.
مکگارت میگوید: "برادوی کسبوکاری پرهزینه است. جریان اصلی است-برای اینکه تجربی باشد ساخته نشده است، همچنان که استودیوهای فیلمسازی وقتی به عنوان فیلمساز مستقل عمل میکنند، همان تولیدات همیشگی خود را نمیسازند." اما به گفته او تفاوت اصلی تئاتر با سینما این است که "میتوان یک فیلم را بر روی هزار پرده یا پنجهزار پرده اکران کرد، اما یک شوی برادوی محدود به ظرفیتهای تئاتر است- حتی با وجود اینکه اجراها میتوانند زمان مشخصی برای پایان نداشته باشند، اما قرار نیست صندلیهای جدید در سالنها سبز شود."
با وجود تمام ریسکها، برای کسی که سرمایه بلااستفاده دارد و تئاتر را هم دوست دارد، "فرشته" شدن میتواند بسیار هیجانانگیز باشد. میتوانید بخشی از سهام یک تئاتر موزیکال را خریداری کنید، مثلاً فقط ۲۵ هزار دلار، و به این ترتیب میتوانید یک زندگی تئاتری داشته باشید. این به این معنی است که به تمام گزینشها، کارگاهها، اجراهای آزمایشی، افتتاحیهها و مهمانیهای سرمایهگذاران تمام نمایشهای برادوی دعوت خواهید شد. به گفته مکگارت: "شما میتوانید آهنگساز را به خانه خود بیاورید تا موسیقی را بر روی پیانو خانهتان بنوازد. در مقایسه با مثلاً عضو شدن در باشگاه گلف، خیلی بیشتر میشود تفریح کرد."
ماجراجویی با تماشاچیان
دیان پائولوس مدیر هنری تئاتر رپرتوار آمریکا میگوید: "سندرمی در حرفه ما وجود دارد که تماشاچی و خصوصاً جوانترها به خاطرش مورد سرزنش واقع میشوند. آنها دیگر نمیخواهند به تئاتر بروند، چرا؟ چون تمرکز حواس ندارند. ترجیح میدهند کنترل به دست خودشان باشد، با همان دستگاههای کوچک در دستانشان. گزینههای تفریحی بسیار زیاد است. فرهنگ ما دارد به بیراهه میرود. این همیشه به نظرم تضعیفکننده بوده است، چرا که جایی برای تغییر باقی نمیگذارد. ما باید این تحلیل را برگردانیم و بگوییم: شاید تقصیر ماست. شاید تقصیر دستاندرکاران هنر است. نه فقط نویسندگان و بازیگران، بلکه تمام سیستم- شاید میبایست در بازگرداندن تماشاچی به تئاتر بهتر عمل کنیم. آیا تماشاچیان رفتهاند؟ بله. آیا عادت آمدن به تئاتر را در خود نپروراندهاند؟ بله. آیا تقصیر آنهاست؟ خیر!
پائولوس از نخستین فصلی که برای تئاتر رپرتوار آمریکا در سال ۲۰۰۹ برنامهریزی کرد، دعوت به تئاتر را به روز کرد. او بریدهای تیزر مانند از "نمایش الاغ"، الهام گرفته از "رویای نیمهشب تابستان" (بدون حتی کلمهای از شکسپیر) ساخت که در اطراف تماشاچیان با شرکت رقصندههای و آهنگهایی که توسط بازیگران خوانده میشد، به صورت زنده به اجرا درمیآمد. نمایش "الاغ"، نمایشی موفق که اجرایی بلندمدت در نیویورک داشت، برای اولین در همانجا توسط پائولوس و همسرش رندی واینر (تهیهکننده) به روی صحنه رفت و پس از آن در کمبریج، همچنان تماشاچیان را دستهدسته به تئاتر "زیرو-اَرو" تئاتر رپرتوار آمریکا میکشاند؛ جاییکه امروز نامش را به نام شخصیت اصلی نمایش، آبرون تغییر داده و تبدیل به کلوب شبانه تئاتر شده است.
پائولوس میگوید: "ما میبایست محدوده معنای تئاتر را گسترش دهیم. اگر شو به جای ساعت ۸ شب، نیمهشب شروع شود چه میشود؟ اگر مدت زمانش ۱۰ دقیقه باشد چه؟ یا یک ساعت باشد؟ اگر قبل از شروع اجرا ۴۵ دقیقه برقصید چه؟ جایی را بسازید که قوانین را درهم میشکند. آبرون امروز به گروه جدیدی از مخاطبان دست پیدا کرده است: مخاطبانی جوانتر و زیر ۳۰ سال. تماشاچیان آنهایی نیستند که به تئاتر میروند. آنها میخواهند در حضور دیگران باشند، معاشرت کنند؛ آنها به این تخلیه احتیاج دارند- که تئاتر میتواند آن را برایشان فراهم کند، چیزی مثل فستیوالهای قرن پنجم آتن، یا ماشپیتِ تئاتر شکسپیر گلوب. (ت.م: ماشپیت قسمتی از محل اجرای کنسرت راک است که جلوی سن قرار دارد و مردم در آن با موسیقی راک میرقصند) تئاتر باید جایی باشد که احساس کنید: من باید آن را تجربه کنم. نه اینکه فقط آن را بخوانید یا ببینید. مردم تشنهی تجربه هستند- آنها جان میدهند برای تجربه کردن.
تئاتر آینده تئاتری خواهد بود که فعالانه مخاطبان خود را درگیر میسازد و احتمالاً نه تنها دیوار چهارم را، که سه دیوار دیگر را نیز خواهد شکست. به عنوان مثال، به تازگى در تئاترى از نیویورك به نام "شهر ما"، تماشاچیان عملاً خود را جزئى از بازیگران یافتند. در بوستون، پروژه بازیگران شكسپیر -كه توسط بنجامین اِوِت (فارغالتحصیل موسسهی تئاتر رپرتوار آمریکا) در سال ٨٦ پایه گذارى شد- شكسپیر را در مكانهایى غیر معمول مانند فروشگاهها و كلیساها اجرا كرد و عملاً شكسپیر را به كوچه و خیابان برد. بیل راچ نیز در گذشته تئاتر کورنر اِستون را که تئاتر جامعهمحور را گسترش میداد به همراه دیگران پایهگذاری کرد و برداشتهایی از نمایشهای کلاسیک را در شهرهای کوچک و محلات تولید میکرد.
جک مگان، مدیر اداره هنر در هاروارد میگوید: "خلاصه مطلب، کار در محیطهای کوچکتر میتواند جذابتر باشد، چرا که دیگر مجبور نیستید میلیونها دلار بودجهی سرمایهگذاری شده را از طریق گیشه بازگردانید و میتوانید با ۴۰ یا ۵۰ هزار دلار تمام هزینههای کار را پوشش دهید. هر چه میزان سرمایه بیشتر باشد، تهیه کننده نیز مجبور است بیشتر به تعداد تماشاچی فکر کند و در نتیجه بیشتر نظر خود را به افراد خلاق تحمیل خواهد کرد."
تئوری آموزش تئاتری
رابرت بروستاین میگوید: "اگر کودکان در معرض هنر و موسیقی قرار نگیرند، نه هنرمند بار خواهند آمد نه تماشاچی." از آنجاییکه سیستم آموزشی، موتور اولیه پرورش نویسندگان، بازیگران، کارگردانان و دیگر دستاندرکاران موفق تئاتر است، بروستاین گله میکند که:"دورههای آموزشی هنر و فرهنگ در مدارس ابتدایی در دسترس نیست، چرا که بودجهها کاهش پیدا میکند و اولین قدم مدارس پس از کاهش بودجه، اخراج معلم موسیقی است."
تئاتر شکسپیر و شرکا در لنوکس با بردن تئاتر به مدارس محلی، عمیقاً با جامعه اطرافش پیوند خورده است. برنامه آنها که تقریباً شامل تمامی دبیرستانهای بخش برکشایر و همچنین بسیاری از مدارس ابتدایی و راهنمایی میشود، در طول سال بیش از ۴۰هزار دانشآموز و معلم را تحت پوشش اجراها، کارگاهها و کارآموزی قرار میدهند. از زمان آغاز فعالیتش در سال ۱۹۷۸، در کنار خود آنسامبل، نزدیک به یک میلیون شرکتکننده داشته است.
تینا پکر میگوید: "کار ما در مدارس به اندازه تولیدات تئاتریمان اهمیت دارد. هر زمانی که به دبیرستانی میرویم، برای شرکت در هر یک از نمایشهای شکسپیر معمولاً بین ۳۰ تا ۵۰ داوطلب داریم. آنها ابتدا نمایش را در مدرسه خودشان اجرا میکنند و سپس در فستیوال پاییزیمان چهار روز اجرای دبیرستانی بدون وقفه شکسپیر برای یکدیگر اجرا میکنند. هر کسی که داوطلب میشود و برای مصاحبه میآید، به شیوهای به کار گرفته میشود، و بیشتر بچهها سه سال تمام در برنامه شکسپیر شرکت میکنند. آنها بسیار مشتاقاند، چرا که این جایی است که میتوانند آزادانه صحبت کنند میتوانند احساساتشان را بروز دهند. ما میدانیم که این جامعه را میسازد: ما میبینیم بچههایی که این کار را انجام میدهند، چطور عمیقاً به هم وابسته میشوند."
در همین حال، در دهههای اخیر، انفجار سرگرمیها در فرهنگ عامه، هنجارهای فرهنگ جوانان را تغییر داده و موقعیت تئاتریها را ارتقا داده است. تام مکگارت میگوید: "شرایط دیگر مانند ۳۰ یا ۴۰ سال پیش نیست که تئاتری بودن یک انگ باشد. امروزه توانایی خواندن، رقصیدن و بازیگری در سطح بالا یک افتخار است و این مردم را تشویق میکند که به آن بپردازند." به دنبال بالا رفتن کیفیت برنامههای آموزش تئاتر در سطح مدارس متوسطه و دانشگاهها، تولیدات تئاتری به گفتهی مکگارت در بالاترین سطح خود در همهی دورانها قرار دارد. او معتقد است که علیرغم چالشهای اقتصادی بر سر راه تئاتر حرفهای، از نظر تعداد و تنوع تولیدات و نیز کیفیت کار بازیگران، کارگردانان و طراحان در همهی سطوح، تئاتر در عصر طلایی خود به سر میبرد.
جک مگان میگوید: "در هاروارد دانشجویان در سال بین ۴۰ تا ۶۰ نمایش به روی صحنه میبرند که هر یک بین ۴ تا ۸ شب اجرا میشود." بروستاین اشاره میکند که امکانات درونبرنامهای برای تئاتر به طور چشمگیری از زمان ورود او (به هاروارد) در سال ۱۹۷۹ افزایش یافتهاند. او به یاد میآورد: "زمانی بود که حتی یک واحد درسی تئاتر هم وجود نداشت، جز کلاس نمایشنامهنویسی ویلیام آلفرد (استاد دانشگاه و نمایشنامهنویس انگلیسی). تئاتر رپرتوار آمریکا ۱۲ دوره آموزشی مطالعات تئاتر معرفی کرد که کمیته هنرهای نمایشی آن را تصویب کرد، اما زمزمههایی به گوش میرسید. برخی از اعضا شروع کردند به درخواست مبنی بر اینکه معلمان بازیگری و کارگردانی ما میبایست مدارک تحصیلی بالا و نشریات علمی آکادمیک داشته باشند. آکادمیک شدن مرگ غریزه خلاق است. اما دانشگاهیان خلاق میدانند که نمیتوان محدودیتهای آکادمیک را بر افراد خلاق نیز اعمال کرد.
هاروارد یکی از معدود کالجهای بزرگ است که مرکز هنرهای نمایشی ندارد. پیتر سلارس در جلسه گفتگویی در تئاتر رپرتوار آمریکا با موضوع اپرای "نیکسون در چین" که برای اولین بار توسط وی کارگردانی شده و به روی صحنه رفته بود- عنوان کرد:"من به هاروارد آمدم چون هیچ دپارتمان تئاتری نداشتند؛ دانشگاههای زیادی وجود ندارند که از چنین امتیازی برخوردار باشند. تئاتر چیزی است که اصلاً داخل دپارتمان نمیگنجد. من عاشق این هستم که هنرمندان اینجا مجبور میشوند که خودشان راهشان را پیدا کنند. با این وجود، کمیته هنرهای نمایشی با ریاست مارتین پوچنر استاد تئاتر و ادبیات انگلیسی و ادبیات تطبیقی از وین، در حال ایجاد مرکز تئاتر (به پیشنهاد کارگروه هنر که در سال ۲۰۰۷ توسط پرزیدنت دروفاست به کار گرفته شد) برای تقویت -و نه تحمیل و جایگزینی- اجراهای زندهی فوق برنامه است.
این خبر خوشی برای بیل راچ است. او میگوید: "من در برخی از برنامههای بسیار منسجم تئاتر تدریس کردهام و از کار کم دانشجویان وحشتزده بودم، از اینکه چقدر فرصت بازیگری و کاگردانی و تمرین حرفه برایشان کم بود. من در هاروارد ۲۶ نمایش در هر گوشه از دانشگاه کارگردانی کردم، از زیرزمین خوابگاه، تا پلههای وایدنر."
داستانهایی که به نمایش درمیآیند
بیل راچ میگوید: "انسانهایی در یک اتاق، در حال خلق و تجربه یک داستان در کنار هم- این از بین نخواهد رفت. حتی امروز به گونهای عطش بیشتری هم برای آن وجود دارد." تینا پکر با او موافق است: "تنها از راه جمع شدن انسانها دور هم است. همان کاری که تئاتر میکند، که میتوان انسانیت را واقعاً حس کرد. حسی قوی، درونی و محسوس یک حس جمعی. آن را نمیتوان در فیسبوک احساس کرد، نمیتوان در تلویزیون آن را جست، و حقیقت را نیز در هیچ یک از اینها نمیتوان یافت."
او ادامه میدهد: "یونانیها، همه را در یک جا جمع میکردند، در دوران الیزابت هم اینچنین بود، درحالیکه بازیگران با مخاطبی حرف میزدند که گوش میکرد، نه این که نگاه کند. تغییر شکل صحنه تئاتر و به وجود آمدن قاب صحنه، تماشاچیان را از بازیگران جدا کرد و قابی یا پنجرهای را به وجود آورد که نمایش از داخل آن دیده شود. حال ما به جایی رسیدهایم که تماشاچیان و بازیگران حتی با هم در یک اتاق هم نیستند. اما پرسیدن سوال با هم- این چیزی است که اجتماع را میسازد. به عنوان یک بازیگر، وقتی که موفق هستید، آن را در بدنتان احساس میکنید، احساس میکنید که دارید به آن میرسید. تصویری درونی از نقش کسی که بازی میکنید دارید؛ که یک کل منسجم میسازد. آن را از طریق واکنش مخاطبانی که آن را درک کردهاند نیز احساس میکنید."
چنین تجربهای نمیتواند با هیچچیزی که بر صفحهی تصویر، به شکل سهبعدی یا حتی متعامل دیده میشود، جایگزین شود. تئاتر مطمئناً در آینده زنده خواهد ماند- تنها سوال این است که چه شکلی خواهد داشت؟ عطش برای داستانسرایی زنده، برای تجربه مشترک بازیگر و تماشاچی، ممکن است حتی افزایش یابد؛ اگر، و وقتی، که مردم از بستههای بینقص تدوینشده و جلاخورده و پرزرقوبرق تلویزیون و تولیدات سینمایی خسته شوند. لیتگو میگوید: "در تئاتر نوعی ظرافت شکننده وجود دارد، چرا که هر چیزی ممکن است اتفاق بیافتد. نوعی هیجان نفسگیر در تئاتر نهفته است."
نمایش وقتی جنگ تموم میشه برمیگردم به نویسندگی پژمان شاهوردی و کارگردانی محمد حسین مشک آبادیان از 15 الی 21 مهر ماه 94 ساعت 19:30 در سالن آمفی تئاتر ارشاد میبد به اجرا می رود ...
در این نمایش مرتضی زارع و محمد حسین مشک آبادیان به عنوان بازیگر ، محمد جواد آقایی میبدی به عنوان مشاور کارگردان و سرپرست گروه ، علیرضا سفیان طراح صحنه حضور داشتند. عوامل اجرایی دیگر این نمایش : محمد طاهرپور منشی صحنه و مدیر صحنه ، موسیقی ، صوت و نور علیرضا کریمی ، سعید رضایی - خلیل پورخاتمی - محمد علی بقایی - مهدی ضمائری - شهاب الدین سعید و علی برزگر به عنوان هماهنگی ، تدارکات و پشتیبانی با گروه همراه بودند.
گفتنی است این نمایش با همکاری حوزه هنری استان یزد - اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و دیگر ارگانها آماده اجرا شد. سرپرست گروه در رابطه به اینکه تمرین این نمایش به طول انجامید گفت : نوع متن و کلیشه وار بودن آن باعث شد که بر روی شیوه کارگردانی بارها نقد و اظهار نظر داشته باشیم و اعتقاد ما بر این بود که باید شیوه اجرایی بتواند متنی که دوستان انتخاب کرده اند را به بهترین حد به اجرا برساند اما از ابتدا انتخاب متن کار درستی نبود و به نظر من می توانست متنی بهتر را برای کار کمدی انتخاب کرد و تنها دلیلی که این کار باید اجرا می رفت این بود که هزینه ها و زمانی که بچه ها گذاشته بودند نمی خواستیم نادیده گرفته شود و حداقل برای تجربه اجرای خوبی داشته باشند. در کل به نظر بنده بچه ها اجرای خوبی را دارند ولی متن در بسیاری از جاها مانعی برای ادامه روند زیبای اجراست که جای بسی و تامل و تغیر درست و به جای متن را دارد. البته بنده در چند نوبت با نویسنده این اثر صحبت کرده بودم و برای سهولت کار کاردانی حسین عزیز راه کارهایی را ارائه دادیم که در اجرای کار کمک زیادی کرد. امیدواریم در آینده کارگردان های جوان گروه متن های بهتری را انتخاب کنند تا اجراهای بهتری را شاهد باشیم .
این روزها تمرین نمایش های هِی هوی به نویسندگیو کارگردانی محمد جواد آقایی میبدیتجربه ای تازه است که توسط بازیگران : جعفر جعفرزاده ، علی سیفیان و مهدیه سادات میرطالبی به روی صحنه خواهد آمد ...
آقایی متن زیر را بهانه ای برای نوشتن این نمایش دانست : اگر روزی انسان با شنیدن اختراعی چون برق یا تلفن نفس در سینه اش حبس میشد و از هیجان این اختراعات خواب بر چشمانش حرام می شد امروزه خیل عظیمی از اختراعات شگفت آور را به صورت تیتروار در روزنامه یا رسانه های تصویری از نظر می گذراند، بی آنکه نسبت به آن واکنشی شدیدی نشان دهد و شاید حتی با خود می اندیشد که هیچ کدام از این اختراعات دور از ذهن هم نبوده است. در میان حجم فراوان پیشرفت ها، فضاهای مجازی نیز روز به روز در حال رشد کردن و ریشه داونیدن هستند و شبکه های اجتماعی مجازی بخصوص در کشورهای در حال توسعه از اهمیت و طرفداری بالایی برخوردار هستند. اجتماعات مجازی با آن تنوع و زرق و برق بی اندازه و هر رزوه اش که قرار بوده دریچه ای باشد برای ارتباطات بیشتر ، حوزه ی ارتباطی را به داخل تلفن های همراه و پشت کامپیوترها محدود کرده است . گفتار را به نوشتار و آوای کلام را به آوای تایپ کلمات تبدیل کرده است. آدم ها با هویت ها و شان و مقام مجازی ، که درآن دنیا ها به خود نسبت می دهند، روز به روز انسان گریزتر میشوند و برانزوا و تنهایی خود بیشتر می افزایند! عادتی که انسان قرن بیست و یکم را به چنان بیماری کشانیده است که ترجیح می دهد حتی اگر در میان جمع هم باشد، به دنیای مجازیش پناه ببرد و ارتباط با آدم ها را از آن طریق دنبال کند!
سعید اسدی معتقد است ورود مباحث میان رشتهای به تئاتر این کمک را میکند که تئاتر از دریچههای متنوع مورد خوانش قرار بگیرد، زیرا پژوهش در مورد تئاتر نیازمند دیدگاه و روش است و این امر کمک میکند تا ضرورت تئاتر به عنوان یک پدیده اجتماعی ملموستر شود ...
به گزارش سایت ایران تئاتر، بیشک برای نگارش تاریخ هنر معاصر نمیتوان به تاریخنگاری رویدادهای هنر و مطالعه نوعشناسانه و سبکشناسانه آثار هنری اکتفا کرد؛ بلکه باید به این پرسش پرداخت که نظامهای قدرت چگونه فراز و فرود جریانهای هنری را جهت میدهند؟ چگونه رویدادهای هنری مانند نمایشگاهها، دوسالانهها و فستیوالهای هنری توسط نهادهای سیاسی و اجتماعی مورد حمایت قرار میگیرند؟ هنرمندان خواسته یا ناخواسته با آفرینشگری هنری به بازتولید گفتمانهای فرهنگی میپردازند؟ بر این اساس، دوره «تاریخ اجتماعی هنر معاصر»، در پی رهیافت در سیرهای فرهنگی و موضع گیریهای سبکی، تکنیکی و مضمونی است که در فضاهای اجتماعی شکل میگیرد و با نگاهی روش شناسانه در تحلیل گفتمان، فضاهای اجتماعی را مورد تحلیل قرار خواهد داد.
سعید اسدی، پژوهشگر و عضو هیئت علمی دانشگاه که در مورد ارتباط اجتماع با تئاتر پژوهشهایی موفق انجام داده، قصد دارد، دورهای با عنوان «دوره تاریخ اجتماعی هنر معاصر» را برگزار کند. او برپایی این دوره پژوهشی را مهم خواند و بیان کرد: «موضوع قابل بحث این است که هنر چگونه باعث دگرگونی فضای کلی اجتماع میشود و بر روابط اجتماعی تاثیر میگذارد.»
او ادامه داد: «در این دوره که به مدت هفت روز برگزار خواهد شد، چندین سرفصل تعیین شده که طی آن، در مورد «تاریخ اجتماعی تئاتر» صحبت خواهم کرد و روش تطبیق بین فضای اجتماعی و تئاتر را مورد بررسی قرار خواهم داد. اینکه دیدگاه تئاتر در مفهوم فضای اجتماعی و نگرش سه بعدی به جامعه چگونه شکل میگیرد؟ چگونگی ورود تئاتر به عنوان یک هنر جدید به ایران و اینکه چگونه به ضرورت تبدیل شد، و شکل سیاسی و نوینی به خود گرفت.»
این مدرس دانشگاه در ادامه افزود: «این بحث که تئاتر در ابتدا محصول دیدگاه محدودی انسان بود که توفیق پیدا کرد ، در این نقطه شکل میگیرد و این ضرورت تاریخی پیگیری میشود که چگونه تئاتر با محور جامعه و سیاست ایجاد شد؟ در این نشست ارتباط فضای اجتماعی با تئاتر در سه مقطع پایان حکومت قاجار، دوران پهلوی اول و دوران پهلوی دوم را کلیت بحث قرار خواهم داد.»
دبیر سی و چهارمین جشنواره تئاتر فجر عنوان کرد:«پژوهش درباره تئاتر نیازمند دیدگاه و روش است و تئاتر باید از دریچه علمی نگاه کند. در جهان مباحث میان رشتهای در مورد تئاتر باعث درک بهتر آن میشود. مطرح شدن این مباحث در ایران ضروری بود چراکه تئاتر میبایستی از دریچه های مختلف مورد خوانش قرار بگیرد. در واقع تئاتر پدیدهای اجتماعی است و نمیتوان آن را از اجتماع جدا کرد، چه اینکه همانگونه که تئاتر متاثر از اجتماع است بر آن تاثیر هم میگذارد. این تئاتر است که در تاریخ فرهنگی موثر است و مطالعات فرهنگی میتواند به آن بپردازد و باعث مبسوط شدن آن شود»
اسدی در پایان خاطرنشان کرد: «پژوهش باید در این راستا شکل گیرد تا جایگاه اجتماعی تئاتر را در ایران معرفی کند.»
در اولین جلسه عمومی گروه تئاتر جوان در سال 94 سرپرست گروه خطاب به کلیه اعضای قدیم و جدید گفت : برای رسیدن به درجات عالی و ماندگاری خود در عرصه هنر صادقانه گام بردارید و هدفی جز کمک به یکدیگر برای پیشرفت نداشته باشید. از جدیدترین و کوچکترین عضو گروه تا قدیمی ترین و بزرگترین عضو گروه همه ارزشمندند و هیچ کس حق ندارد کسی را بی حرمت کند. تمسخر یکدیگر و به بازی گرفتن شخصیت انسانها چه داخل و چه خارج از گروه برای همیشه ممنوع می باشد و فرد خاطی حتما اخراج خواهد شد ...
آقایی با اشاره به اینکه گروه در بخش های مختلف فعالیت سال 94 خود را آغاز می کند، گفت : همه اعضای گروه در رده بندی های مشخص باید کمک کنند تا گروه موفق به اجرای برنامه های کوتاه مدت ، میان مدت و بلند مدت خود بشود. همه شما برای ما ارزش خود را دارید و ما اجازه نمی دهیم اثرات مثبت حضور شما در گروه کمرنگ شود. باید سعی کنید تا در تمامی تولیدات آینده گروه دخالت داشته باشید و هر یک سهم مشخصی برای اجرای آنها به دوش بکشید.
در ادامه سرپرست گروه با اشاره به حواشی بی اساس گفت : حواشی همیشه شما را از اصل رشد و پیشرفت دور خواهد کرد و من در همین جا اعلام می کنم حواشی برای من اصلا ارزشی ندارند و کاملا بی اهمیت می باشند. ما اجازه نخواهیم داد که حواشی به اصل حرکت ما ضربه بزند. تلاش کنید همه هم و غم شما تئاتر باشد. همین ...
در پایان آقایی ضمن تشکر از همراهی کلیه اعضا گفت : افتخارات گذشته مهم نیستند و رفتند تا برای همیشه بایگانی گردند. آنچه مهم است حضور درخشان مجدد شما در عرصه تئاتر است. باید دید از هم اکنون چه چیز تازه ای به میان خواهد آمد. باید رقابت کرد و باید شکست خورد تا پیروز شد و باید در مقابل ناملایمت ها و حق کشی ها ایستاد و در این راستا بزرگ و کوچک تئاتر مهم نیست هر که باشد حق کشی که بشود در مقابلش خواهیم ایستاد حتی اگر بزرگترین باشد. حق گرفتنی است و نباید از حق خودمان بگذریم. پس با قدرت و ایمان و اراده آهنین برای رسیدن به رشد و تعالی درست به میدان وارد شوید که زندگی ما همه میدان رشد و پیشرفت و رقابت برای انسان بودن و انسان ماندن است. امید که اشتباهات دیگران را تکرار نکنیم و آن کنیم که خوبان گفته اند درست است و درست بوده است. حق همره تان و علی یارتان باد ...
هنرمندی که نبض فرهنگ و هنر مردمِ کوچه و بازار بود/ مرتضی احمدی از نگاه اهالی تئاتر و سینما
هنرمندان تئاتر و سینما، مرتضی احمدی را نبض فرهنگ و هنر مردم کوچه و بازار معرفی کردند، هنرمندی که هیچگاه مانند او نخواهیم داشت...
به گزارش سایت ایران تئاتر، کمتر کسی است که با هنر مرتضی احمدی آشنا نبوده و یکی از نقشهای ماندگار او را در گوشه ذهنش حک نداشته باشد. این هنرمند پیشکسوت، یکشبه ۳۰ آذرماه بعد از ۹۰ سال زندگی سرشار از هنر و پژوهش، دار فانی را وداع گفت. در این راستا، سایت ایران تئاتر با چند نفر از هنرمندان تئاتر و سینما به گفتوگو نشسته است.
داریوش اسدزاده: دیگرفردی همانند او نخواهیم داشت
داریوش اسدزاده از همکاران و دوستان قدیمی مرتضی احمدی با اظهار تاسف به مناسبت درگذشت این هنرمند عنوان کرد: «او یکی از قدیمیترین هنرمندان تئاتر، سینما و تلویزیون بود که با داشتنن ۹۰ سال سن توانست تاثیرات فراوانی را در عرصههای متفاوت هنری بگذارد.»
او در گفتوگو با سایت ایران تئاتر افزود: «ما رفاقتی بسیار قدیمی با یکدیگر داشتیم و روزهای بسیار خوبی را با یکدیگر گذراندیم. من 20 روز پیش در منزل این هنرمند بودم و او از وضعیت مساعدی برخوردار بود. از شنیدن این خبر بسیار متاسف شدم و برای او از خداوند طلب آمرزش میکنم. ما دیگر فردی همانند او نخواهیم داشت. او هنرمندی بود که در همه عرصهها به خوبی کار کرد و آثار قابل توجهی را از خود به یادگار گذاشت.»
مهدی فخیم زاده: مرتضی احمدی، انسانی برجسته بود
مهدی فخیمزاده، بازیگر و کارگردان سینمای ایران هم درباره مرتضی احمدی گفت: «با مرتضی احمدیسالها دوست و همکار بودم. همیشه به ایشان ارادت خاصی داشتم، چرا که مرد بزرگی بود؛ نه فقط هنرمندی برجسته که انسانی برجسته بود.»
او در گفتوگو با سایت ایران تئاتر ادامه داد: «مرتضی احمدی، اطلاعات و قریحه و تبحر زیادی در زمینه لهجه تهرانی داشت و حتی کتابهایی در این زمینه چاپ کرد. او به عنوان یک بازیگر، بیان بسیار درست و خوبی هم داشت که از سابقه پیشپردهخوانیاش ریشه میگرفت. فقدان ایشان ضایعه بزرگی است و به همه هنر دوستان تسلیت میگویم.»
داود فتحعلی بیگی: به عنوان هنرمندی مردمی و نیک نفس در یادها میماند
داود فتحعلیبیگی، رئیس کانون نمایشهای آئینی سنتی، مرتضی احمدی را هنرمندی تمام عیار دانست و گفت: «او یکی از هنرپیشههای برجسته و خاطره ساز است که همیشه با صدایش در هر ذهنی به یاد خواهد ماند.»
او ادامه داد: «احمدی در مقام یک مولف و نویسنده، از نثر شیوا و دوست داشتنی برخوردار بود که در کتابهایش به خوبی قابل مشاهده است. او خدمات شایان توجهی به فرهنگ عامه کرد که ماندگار کردن بخشی از فرهنگ نمایشهای شادی آور، تصنیفها و موسیقی سنتی ایرانی از جمله آنهاست. از جمله کتابهای قابل توجه این نویسنده «کهنههای همیشه نو» است.»
این بازیگر و پژوهشگر در پایان گفتوگویش با سایت ایران تئاتر یادآور شد: «کارهای هنری و تالیفیمرتضی احمدی هیچگاه فراموش نخواهد شد. او همیشه به عنوان هنرمندی مردمی، دوست داشنتی و نیک نفس در یادها میماند.»
بهروز بقایی: مرتضی احمدی، میراثی گرانبها از خود به یادگار گذاشت
بهروز بقایی، بازیگر، کارگردان و فیلمنامهنویس ایرانی که در اثر تلویزیونی «نوعی دیگر» با مرتضی احمدیهمکاری کرده بود، مرگ این هنرمند پیشکسوت را ضایعهای بزرگی خواند. او به خبرنگار سایت ایران تئاتر گفت: «مرتضی احمدی، در دوره خودش هنرمندی نوآور و بزرگ بود. دستگاه بیات تهران را در موسیقی او باب کرد و تا قبل از او کسی این کار را نکرده بود.»
او افزود: «در کنار هنرش، او همیشه با خندهای که بر لب داشت و چهره شاد و برخورد مناسبش با دیگران، رایحه خوبی از حضورش به یادگار میگذاشت. روحش شاد باد.»
محمد حسین ناصربخت: داشتههای ما نتیجه زحمات احمدی است
محمد حسین ناصربخت، پژوهشگر و مدرس دانشگاه هم ضمن عرض تسلیت به مناسبت درگذشت این هنرمند پیشکسوت بیان کرد: «مرتضی احمدی یکی از برجستهترین بازیگران و پیشپرده خوانان دهه ۲۰ خورشیدی بود. او از جمله افرادی بشمار میرفت که با فرهنگ مردم ایران و تهران آشنایی داشت. او پاسدار فرهنگمان بود.»
او ادامه داد: «در طی سالهای اخیر، احمدی از جمله کسانی بود که داشتهها و تجربیاتش را ثبت و ضبط کرد و در این راه همت بسیاری را به کار بست. اکنون بخش عمدهای از داشتههای ما نتیجه زحمات این هنرمند بزرگوار است. او در این زمینه دانای کامل به شمار میآمد و احاطه بسیاری به فرهنگ مردم داشت.»
ناصر بخت در گفتوگو با سایت ایران تئاتر خاطرنشان کرد: «موسیقی ضربی تهران، از جمله بیات تهران که در موسیقی ما ثبت شده است، به همت مرتضی احمدی شناخته شد. از دیگر سو، او بازیگر بسیار برجستهای بود که در دورههای مختلف جشنواره بینالمللی آئینی سنتی، در کنار ما بود و تجربیات خود را در اختیارمان قرار میداد. ما هنرمند بزرگی را از دست دادیم.»
جواد انصافی: هنرمندی بیهمتا بود
جواد انصاری، بازیگر و کارگردان تئاتر و تلویزیون نیز در باره مرتضی احمدی به خبرنگار سایت ایران تئاتر گفت: « او یکی از بیهمتاترین ضربخوانهای تهران بود. ضربیخوانی و بحرطویلخوانی را هرکسی بلد نیست، اما مرتضی احمدیمرتضی احمدیر رادیو، بیات تهران میخواند و در این زمینه هم منحصر به فرد بود. خوشبختانه به درخواست شاگردانش، بسیاری از دانستههایش را کتاب کرد. جدا از کار بازیگری، در دوبله هم منحصر به فرد بود.»
او ادامه داد: «این اواخر، پسر من، امیرحسین، همیشه همراه ایشان به سر ضبط میرفت. ما همیشه همه سعیمان این بود که بتوانیم شاگردی این هنرمند پیشکسوت را بکنیم و من بسیار زیاد از او آموختم. این ضایعه را به تمام جامعه هنری تسلیت میگویم.»
مراسم تشییع پیکر زندهیاد مرتضی احمدی، روز چهارشنبه سوم دی ماه، ساعت 9 صبح از مقابل تالار وحدت به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) برگزار میشود.
رستمی معتقد است: تئاتر مدیومش کاملا با رسانه های دیگر متفاوت است و چیدمان آن در اختیار گروه است و گروه کار را پیش میبرد و متکلم وحده نیست...
امیرحسین رستمی بازیگر نمایش "سیستم گرون هلم" به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی که چند روزی است اجرای عمومی آن را سالن اصلی فرهنگسرای نیاوران آغاز شده، درباره نحوه حضور خود در این نمایش گفت: زمانی از طرف گروه دعوت به کار شدم که هنوز تیم بازیگران کامل نشده بود و تنها رضا مولایی و الهام پاوهنژاد حضورشان در این کار قطعی بود و بعد از من نیز سینا رازانی وارد این جمع شد. یکی از دلایل پذیرش این نقش هم این بود که کار قبلی کوشک جلالی "خدای کشتار" را بسیار دوست داشتم و از دیدن آن لذت برده بودم. دیگری حضور خود کوشک جلالی به عنوان کارگردان کار بود. ضمن اینکه از همه مهمتر موضوع نمایش است که بسیار تاثیرگذار است چراکه این موضوع مختص به یک جا نیست و در هر جایی میتواند رخ دهد و محدود به هیچ مرز و اقلیم خاصی نیست، در واقع جهان در حال رفتن به این سمت است.
او درباره ویژگیهای نقش "انریکه" در این نمایش که آن را ایفا میکند، توضیح داد: اگر بخواهیم درباره این نمایش کنجکاوی کنیم همه چیز از بین میرود، بنابراین بهتر است درباره آن هیچ توضیحی ندهم و تنها به این اکتفا کنم که تکاندهنده بودن، مرموز بودن و راز آلودگی در اثر بسیار زیاد است. به عبارتی دیگر مانیفست این نمایش این است که "ما دنبال یک آدم خوب نیستیم که مثلا شارلاتان و عوضی باشه بلکه دنبال یک آدم عوضی و شارلاتینیم که خوب به نظر برسه "
بازیگر سریال "سه، پنج، دو" درباره کار با علیرضا کوشک جلالی نیز گفت: کار کردن با او در ابتدای امر سخت بود به این دلیل که کارگردانهای تئاتری مدل کاری من را میدانند. چرا که در تمرینات خیلی سختگیرانه کار نمیکنم، اما در اجرا اینطور نیستم و نمره قبولی میگیرم. خیلی اهل تکرار کردن نیستم، زیرا معتقد به حس در لحظه هستم. معتقدم اگر چیزی را زیاد تکرار کنم برایم میمیرد و به همین خاطر کار کردن برایمان سخت بود. آقای کوشک جلالی معتقد به تمرین و تکرار هستند. در حال کش و قوس بودیم اما با روندی که پیش رفتیم به یک زبان مشترک رسیدیم که دو سویه است و با توجه به تعاملی که وجود داشت هر دو راضی هستیم.
او ادامه داد: در تمرینات خیلی در نقش فرو نمیروم چرا که برای من به مرور آن حس از بین میرود. با تمرین موافقم، اما مدل بازی من حسی است و خیلی تکنیکی نیستم در واقع آن لحظه ممکن است حسی که به آن رسیدم را دیگر نتوانم تجربه کنم و به نوعی احساس میکنم، تکرار مداوم آن بداهه بودن و شاد بودن را از بین ببرد. وقتی جلوی مخاطب بازی میکنی شرایط کاملا جدی است و انرژیای میگیری که مضاعف میشود.
رستمی در پاسخ به این سوال که بیشتر مخاطب با چهره تلویزیونی او آشناست تا تئاتریش و این که چقدر این چهره بودن میتواند در موفقیت نمایش موثر باشد، نیز گفت: کسانیکه من را باید در تئاتر ببینند دیدهاند. ضمن اینکه تجربه حضور در تئاترهای مختلف را داشتهام، هم در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر و هم در سالنهای تئاتر شهر و ایرانشهر. این دیگر بستگی به میزان تبلیغات کار دارد. ضمن اینکه تئاتر مدیومش کاملا با رسانههای دیگر متفاوت است و چیدمان آن در اختیار گروه است و گروه کار را پیش میبرد و متکلم وحده نیست. به همین خاطر با حضور یا عدم حضور یک نفر مخاطب ریزش نمیکند. ضمن اینکه حضور در تئاتر انرژی و حوصله و وقت زیادی میخواهد و من به خاطر کار تصویر خیلی این فرصت را ندارم.
بازیگر نمایش "کلمه سکوت کلمه" درباره برنامههای بعدیاش در تلویزیون و تئاتر اظهار کرد: چند کار پیشنهاد شده که از میان آنها یک سریال را برگزیدم و از روز 5 تیرماه نیز کار کلید میخورد.
رستمی در پایان با اشاره به حضور مجدد خود در صحنه تئاتر خاطر نشان کرد: من همیشه وقتی تئاتر بازی میکنم فکر میکنم آخرین کار من است چراکه حضور در تئاتر نیازمند انگیزه بالا و زمان خالی بسیار است تا بتوانی روی آن متمرکز شوی که من اینها را ندارم. اما اگر نمایشی وسوسهام کند قطعا دوباره حضور خواهم یافت.
سرپرست گروه تئاتر جوان ضمن اعلام این خبر که در جشنواره تئاتر استانی یزد هنوز شرکت نکرده ام گفت : به نظر من حاشیه ها و جوسازی های کنونی در تئاتر استان یزد و جشنواره آن باعث میشود تا حضور در آن یک نوع حماقت باشد ...
آقایی ادامه داد : اصلا نمی فهمم سیاست برگزاری جشنواره استانی یزد چیست ؟!!! وقتی که هنرمندان قرار باشد حاشیه سازی و برنامه ریزی کنند تا اتفاقاتی که دوست دارند در عرصه تئاتر بیفتد حضور شهرستانی ها در این جشنواره ها فقط برای کمیت لازم است . باید توجه کرد که متاسفانه تاکنون جشنواره استانی به طور سالم برگزار نشده و از کانال های مختلف دارای مشکل بوده است . برای همین بهتر است در جشنواره هایی شرکت کرد که قدر هنر تئاتر را بدانند و بدون جوسازی و اتفاقات نادرست شرایط بر اساس یک رقابت سالم پیش برود نه با برخی پیش داوری ها و اعلام نظر برخی دوستان کارهایی برود یا نرود . فضای سالم و رقابت سالم باعث رشد آینده خواهد شد و لازم می بینم پشت بازخوانی و بازبینی جشنواره های فجر و بهتر از آن سالها بمانم تا جشنواره های بی اساس استانی و غیره ...
البته باید گفت تلاش مسئولین این امر قابل تحسین است ولی باید گفت که چرا در مقابل برخی از اتفاقات تئاتر بیخیال هستند و چه معیاری برای تغییرات ناگهانی در سیستم جشنواره دارند و چرا اطلاع رسانی در حد بسیار ضعیف صورت گرفته است و بسیاری از مشکلات که به دست خودشان قابل حل می باشد . در این شرایط باید به سمت اجرای عموم رفت و کار کرد برای دل و فقط به عنوان تماشاچی در جشنواه ها برای یادگیری شرکت کنیم . این بهترین راه برای این است که حداقل از تئاتر دور نشویم و در کنار این معرکه ها نفسی بکشیم عمیق و راحت ، نه اینکه خودمان هم در این مسائل بی ارزش غرق شویم و آلوده بحث های بی اساس و هدفمند برخی دوستان شویم که بس کثیف و ناجوانمردانه است . پس امید به روشنایی داریم که از صداقت و راستی بر می آید .
نویسنده نمایش خداحافظ عشق من در جملاتی کوتاه و زیبا از نوع نگاه و نگارش متن این نمایش سخن گفت . در این نمایش که بهانه ای حاصل می شود که با هم بودن را حس کرد و زمزمه هایی هست به آنهایی که دوستشان دارید و بی بهانه می گویید دوستت دارم . باید بگویید چون در این دنیای شلوغ سنجاقشان کرده اید به دلتان . بگویید چون گاهی فرصت با هم بودنمان کوتاه تر از عمر شکوفه هاست شما بگویید ، حتی اگر نشنوند ...
خداحافظ عشق من می خواهد بگوید که در گیرو دار زندگی ، فراوان پیش می آید که با هم در گیر شویم ولی بکوشیم فراوان پیش بیاید که از هم دلگیر بشویم . دیروز ، تاریخچه . امروز زندگیست و فردا معماست . آنچه زیباست تلاش برای ادامه این زندگی است . پس بیاییم عشق و محبت را از یکدیگر پنهان نکنیم ، شاید دیگر فردایی نباشد . تمام زیبایی های بهار از خاک است . خاکی که بی هیچ چشمداشتی ریشه گلها و سبزه ها و درختان را در خود حفظ می کند تا از گزندهای زمستانی در امان باشند . پس می گوییم : بیایید خاک باشیم ...
خاک باشیم تا بی چشمداشت ، امین و بی بهانه بخشنده و زندگی بخش باشیم . خاک باشیم و برف ناملایمات روزگار و آدمها را فرو خوریم و با آفتاب صبرمان برفهای کدورت را فرو خوریم تا ریشه دوستی هامون در بهار عشق ورزیدن ها ، جانی دوباره بگیرند و گلهای با هم بودن برویانیم . خاک باشیم تا سیلی رگبارها و تگرگهای نامهربانی های دیگران را به دل نگیریم و اگر ساقه دوستی ها شکست ، نگذاریم ریشه ای خشک شود . خاک باشیم تا ردپای زشت فصل زمستان و گل آلود زندگی را با بارانهای نوازشگر بهاری بشوییم . خاک باشیم تا به هنگام سرمای تنهایی آدمها مکانی گرم برایشان فراهم کنیم و در تابستان گرم بی عاطفگی جرعه ای آب سرد مهربانی را به ریشه جانشان هدیه دهیم . هر چند که در گذر زمان چاره ای جز گذر نداریم و باید بگوییم خداحافظ عشق من ...
آقایی کارگردان گروه تئاتر جوان در بین برخی از دوستان یزدی و شهرستانی که در وورک شاپ کارگردانی حضور داشتند گفت : ...
در کار جدیدم که به همت و کمک بسیاری از دوستان عزیزم آماده اجرا خواهد شد نوع متن ، بازیگر و کارگردانی کار سبک و سیاقی متفاوت از کارهای گذشته ام دارد . امیدوارم که در روش جدید نیز تجربه خوبی به دست آورم . البته خیلی دوست دارم که در سبک و سیاق خاص خود نویسندگی و کارگردانی کنم . ولی دوست دارم چندین تجربه از شیوه ها و سبک های مختلف داشته باشم و بعد از آن در یک سبک که دوست دارم ادامه دهم . در کل وقتی نگاه می کنم به این دریای پرتلاطم علم نمایش و تئاتر جهان، می بینم که حتی ذره ای از این عظمت نیستم و تلاش دارم حداقل کاری که می کنم در این دریای متلاطم با روش و تکنیک درست شنا کردن را یاد بگیرم تا بتوانم حداقل بخش کوچکی از این تشنگی را رفع نمایم .
در کار جدید شاید از بازیگران مختلف استفاده شود ولی دوست دارم همه هدفی را که خود من در برنامه تولید دارم را دنبال کنند تا با یک هدف واحد بتوانیم رشد عالی را ببینیم . من اصلا دوست ندارم بر کسی تحمیل شوم ولی همه سعی من این است تا چیزی را تجربه کنیم که تابحال تجربه نکرده ایم و هر روز چیزهای جدیدی را کشف کنیم . در این دریا لازم نمی بینم تا شکست های استادان را تکرار کنم بلکه از متخصصین مربوطه مشاوره خواهم گرفت که اصلا از نو شروع کردن را نمی پسندم . امیدوارم اکیپ جدید ما بتواند به موفقیت های عالی دست یابد .